"هیچ" در فلسفه جدید به معنی نیستی است و در عرفان شرق معنی عطش و تمنا برای کشف حقیقت به خود میگیرد.
هیچ در یک لایه ی معنایی دیگر، به معنی خالی شدن از آن چه که پیرامون ما میگذرد و غالباً در گرو مسایل مادی است، میباشد؛ یعنی دوری از تعلقات نفس اماره که متاسفانه محیط گستردهی فکری آدمها را محصور و محدود کرده است.
افزون بر رویکردهای متعدد و مختلف دربارهی مفهوم "هیچ" در عرفان، دو گونه برخورد معنایی در قلمرو عرفان در مورد این واژه وجود دارد: یکی هیچ به معنای عدم یا نیستی و دیگری هم هیچ به معنای پوچی.
در رویکرد اول مفهوم هیچ مساوی به نیستی عارف در نفس خودی و رسیدن به هستی کل ( وحدت الوجود ) است، اما در رویکرد دوم، معنای واژهی هیچ با نوعی نگرش منفی ( بیمعنایی و پوچی محض ) همراه است.