اخرین روز بودن من توی اهواز اینجوری گذشت ❤️
با دختر خاله هام رفته بودم که برای دوستام سوغاتی بگیرم وایسادیم کنار خیابون تا بقیه بیان دیدم یک اقایی توی مغازه پیانو فروشی نشست پشت پیانو شروع کرد به زدن و من محوه هنرش شده بودم گفتم برای شما هم بگیرم بذارم استوری تا لذت ببرین اما دلم نیومد ختم به همون استوری شه و خواستم شما هم از تک تک لحظاتم توی اهواز ببینین ❤️🥹